یوسف زهرا (عج)

  • خانه 
  • آخرین نظرات 
  • ورود 

چرا برزنان در دوران قاعدگی نماز واجب نیست؟

06 دی 1395 توسط زینب

جواب 1: خداوند خواسته به زنان دراین دوران ارفاق کند.

اشکال:اگر نماز نخواندن ارفاق است خداوند لطف میکردند کلا به انسان ارفاق می کردند.

جواب2:در نماز طهارت شرط است.

اشکال:اگر در نماز طهارت شرط می باشد چرا خانم مستحاضه باید نماز بخواند.

……………

ایت الله شبیری زنجانی:به طور کلی در باب احکام این گونه نیست که دلایل وعلل همه آنها در متون دینی با سند صحیح آمده باشد ومعمولا درک آن از میزان فهم بشر عادی خارج است وچه بسا معصومین علیهم السلام برای بالا بردن روحیه تعبدبندگان به علل بسیاری از احکام اشاره ننموده اند.

 5 نظر

هفته دفاع مقدس گرامی باد

06 مهر 1395 توسط زینب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز(پنجشنبه) به ‌مناسبت هفته دفاع مقدس و روز تجلیل از شهیدان و ایثارگران، پیامی صادر کردند.

متن این پیام که همزمان با مراسم غبار روبی، عطرافشانی و گلباران مزار شهیدان در سراسر کشور از سوی حجت الاسلام و المسلمین شهیدی محلاتی نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرائت شد؛ به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

خداوند عزیز و رحیم را سپاس که در دوران ما، معنی و مضمون والای شهادت را، تجسّم بخشید و دلهای پاک و روشنی را مشتاق آن ساخت. این نورافکنهای فروزان، اکنون فضای زندگی را با معنویت خود روشن ساخته‌اند. چشمهای بینا و دلهای بیدار از آن بهره می‌برند و ذخیره‌ی معنوی که جان‌مایه‌ی حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی است، روز به روز افزایش می‌یابد و زندگی را روح و طراوت می‌بخشد. سلام خدا و اولیاء او بر این جانهای تابناک که هم زندگی و هم مرگشان مایه‌ی اعتلای جامعه اسلامی است، و همواره چنین باد ان‌شاء‌الله.

                                                                                          سیّدعلی خامنه‌ای

یکم مهرماه ۱۳۹۵

 2 نظر

بخش اول

20 تیر 1395 توسط زینب

امسال جلسه‌ی شما که معمولاً در اوایل ماه رمضان جلسه‌ی دانشجویی تشکیل میشد، افتاد به اواخر ماه؛ امروز بیست‌وششم بود. از یک نظر بهتر است، بهتر شد؛ چون شما جوانها با گذراندن این روزهای گرم و طولانی با دهان روزه نورانیّت بیشتری پیدا کرده‌اید، لطافت بیشتری پیدا کرده‌اید، ان‌شاءالله به توفیق الهی معنویّت بیشتری در شماها تجلّی پیدا کرده؛ این خیلی مهم است. خب ممکن است به ذهن بیاید که آقا، ما این همه حرف داریم -این‌همه مسئله‌ی اقتصادی و اجتماعی و مسئله‌ی قراردادهای نفتی و برجام و حرفهایی که آقایان گفتند و همه‌اش هم مهم است- حالا شما رفته‌اید سراغ معنویّت و روزه و نورانیّت دل! من میخواهم عرض بکنم این از همه‌ی آنها مهم‌تر است. چون شما برای اینکه مشکلات را حل کنید، احتیاج دارید به مجاهدت، به مبارزه -که حالا اگر ان‌شاءالله وقت شد، عرض خواهم کرد- و این مبارزه و مجاهدت، متوقّف است بر یک نیروی درونی. آن کسی میتواند در میدان مبارزه بِایستد که از آن نیروی درونی برخوردار باشد؛ آن‌وقتی میتواند درست بفهمد و تشخیص بدهد و دنبال تشخیص حرکت بکند که آن عامل درونی در او فعّال باشد و قوی بشود؛ آن عامل درونی ایمان است.

لذا در سوره‌ی احزاب مشاهده میکنید: وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا. قضیّه‌ی احزاب قضیّه‌ی مهمّی بود. یعنی در مقام مقایسه، اگر بخواهیم جبهه‌ی امروز دشمن علیه جمهوری اسلامی را در صدر اسلام مشابه‌سازی بکنیم، میشود جنگ احزاب. امروز خب مشاهده میکنید دیگر؛ همه‌ی دنیاپرستان و قدرت‌طلبان و جنایت‌کاران و اهل زور و ظلم و طغیان در سرتاسر عالم، در رده‌های مختلف اقتدار، در مقابل جمهوری اسلامی صف کشیده‌اند و حمله هم کرده‌اند و دارند از همه‌ی جوانب حمله هم میکنند؛ عین همین قضیّه در جنگ احزاب اتّفاق افتاد. خب همه‌ی جمعیّت مدینه آن روز شاید به ده هزار نفر نمیرسید؛ زن و مرد و کوچک و بزرگ و بچّه و مانند اینها. احزاب -یعنی کفّار و مشرکین مکّه- از تمام اقوام موجود در آن منطقه، مردان زبده‌ی جنگی‌شان را انتخاب کردند، ده هزار نفر شدند! حمله کردند به مدینه؛ این قضیّه‌ی کوچکی نبود. گفتند میرویم مدینه، همه را قتل‌عام میکنیم؛ هم خود آن مدّعی نبوّت را -یعنی پیغمبر را- هم اصحابش را؛ قال قضیّه را میکَنیم، تمام میکنیم قضیّه را. با اینکه دَأب پیغمبر این بود که وقتی جنگ میشد، این جنگ را بیاورد بیرون شهر و در شهر نمانَد، امّا این حادثه این‌قدر مُهیب و هولناک و سریع اتّفاق افتاد که پیغمبر مجال نکرد نیروهای خودش را ترتیب بدهد و بیاورد آماده کند برای مثلاً یک بسیجِ بیرون شهر مدینه، مجبور شد [دُور] شهر مدینه را خندق بزند که به جنگ خندق معروف است. حادثه‌ی بسیار مهمّی بود. خب مؤمنین در مقابل این حادثه قرار گرفتند. مردم -همانهایی که تحت لواء پیغمبر زندگی میکردند- دو دسته شدند: یک دسته آنهایی هستند که در همین سوره‌ی احزاب حدود هفت هشت ده آیه قبل از این آیه‌ای که من خواندم، از قول آنها نقل شده: وَ اِذ یَقولُ المُنافِقونَ وَ الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَض، کسانی که دلهایشان مریض بود، اینها گفتند که پیغمبر به ما راست نگفت، گفت شما پیروز میشوید؛ بفرما! لشکر دشمن آمده و دارد می‌آید، پدر ما را در می‌آورند. یعنی یأس و ناامیدی و خودکم‌بینیِ در مقابل دشمن و یک گرایش قلبی پنهان به دشمن در آنها وجود داشت؛ امّا عدّه‌ی دیگر که اکثریّت بودند گفتند نه، قضیّه این‌جوری نیست، هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه؛ این دشمنی را قبلاً خدا و پیغمبر به ما گفته بودند؛ گفته بودند که شما وقتی وارد این میدان شدید، همه‌ی عوامل کفر و استکبار با شما دشمنی میکنند؛ این قضیّه را قبلاً خدا و پیغمبرش به ما گفته بودند: هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه، درست گفته بودند؛ همانی که پیغمبر به ما گفته بود، همانی که خدا گفته بود، همان اتّفاق افتاده؛ یعنی آمدن دشمن و حمله‌ی دشمن، به جای اینکه روحیّه‌ی اینها را تضعیف کند، ما زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا، ایمانشان را تقویت کرد؛ تسلیمشان در مقابل خدا را تقویت کرد؛ عزم و جزم آنها را نسبت به مواجهه و مقابله تقویت کرد؛ این به‌خاطر ایمان است؛ ایمان این است. وقتی ایمان در دل ریشه‌دار شد، قوی شد، مواجهه‌ی با همه‌ی این مشکلاتی که شماها گفتید -و بنده هم اینها را، هم میدانم، هم بیشترش را میدانم، [یعنی] از اینها بیشتر را هم بنده میدانم- مشکل نمیشود؛ مواجهه آسان میشود؛ منتها مواجهه راه دارد.

این نقطه‌ی مقابل آن مطلبی است که من در جلسه‌ی کارگزاران نظام در اوایل ماه رمضان گفتم که «اِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَی الجَمعانِ اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا» این هم آیه‌ی قرآن [است]. روز جنگ اُحد عدّه‌ای نتوانستند مقاومت کنند، میدان را رها کردند، پیروزی را تبدیل به شکست کردند. در جنگ اُحد مسلمانها پیروز شده بودند منتها غفلت یا خیانت یا دنیاطلبی و کوته‌بینی یک عدّه‌ی معدودی، همان پیروزی را تبدیل کرد به شکست. قرآن میگوید آن کسانی که موجب این حادثه شدند، اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ این کارهایی که قبلاً آنها با خودشان کردند، آنها را در معرض این لغزش قرار داد. عزیزان من! گناهان، بی‌توجّهی به خود، عدم رعایت تقوا این‌جوری است. اگر میخواهیم در مقابل جبهه‌ی استکبار ایستادگی کنیم، مقاومت کنیم، به آن عزّت، آن شرف، آن اقتداری که جمهوری اسلامی لایق آن است و انقلاب به ما وعده‌ی آن را داده برسیم، احتیاج داریم به اینکه در رفتار شخصی خودمان رعایتهای لازم را بکنیم؛ آن تقوا را حفظ کنیم؛ [این] نیاز ما است.

قرآن در دو جا اشاره میکند به انحطاط ملّتهایی که اوّل ایمان آوردند، بعد در نسل بعد دچار انحطاط شدند. یک جا در سوره‌ی مریم است که میفرماید: فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ اَضاعُوا الصَّلوةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیًّا؛ یعنی اوّلی‌ها مبارزه کردند و ایمان آوردند، منتها بعد -معنای «خَلْف» با سکون لام، با «خَلَف» با فتحه‌ی لام، ضدّ هم است؛ «خَلْف» یعنی بازمانده‌ی بد، «خَلَف» یعنی بازمانده‌ی خوب؛ اینجا میگوید: فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ- بازمانده‌های بدی روی کار آمدند که «اَضاعُوا الصَّلوة»؛ اوّلین کارشان این بود که نماز را ضایع کردند؛ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات؛ دنبال شهوات رفتند، دنبال شهوات شخصی رفتند؛ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیًّا؛ این دو عامل -عامل ضایع کردن نماز و دنباله‌روی از شهوات- این نیروهایی را که باید در مقام جهاد و مبارزه ایستادگی کنند و این ایستادگی قطعاً به پیروزی منتهی خواهد شد، اینها را تضعیف میکند؛ اینها را پوک میکند. اینکه بنده درباره‌ی [عدم] اختلاطهای دانشجویی این‌همه تأکید کردم و چندین بار گفتم -که باز شنیدم متأسّفانه وجود دارد، حالا هم یکی از برادرها اینجا گفتند، بنده هم گزارشهایی دارم و مسئولین دانشگاه‌ها باید جواب بدهند- به‌خاطر این است. دانشجو نیروی مورد امید یک کشور است، دانشجو است که میتواند در مقابل مشکلات بِایستد؛ دانشجو، هم جوان است، هم عالم است؛ او است که فردای کشور را باید اداره بکند، او است که باید آگاه باشد تا سنگر ایستادگی را در مقابل زیاده‌خواهان و فرصت‌طلبان و دیگران تقویت بکند، این باید محکم باشد؛ اگر «وَ اتَّبَعُوا الشَهَوات» شد، نمیتواند. بنده آدم خشکه‌مقدّسی نیستم که خیال کنند بنده از روی خشکه‌مقدّسی یک حرفی میزنم؛ نخیر، مسئله این است: اختلاط دو جنس از نظر اسلام یک چیز مطلوبی نیست. بله، در جلسات رسمی اشکالی ندارد، زن باشد، مرد باشد، بنشینند، بحث کنند؛ مجلس شورای اسلامی، مجلس مذاکره، مجلس مشورت امّا در محیطهایی که این اختلاطها حدومرزی ندارد، اینها ضرر میزند، دلها را خراب میکند.

در یک جای دیگر همین موضوع در سوره‌ی اعراف [آمده]: فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ وَرِثُوا الکِتابَ یَأخُذونَ عَرَضَ هذَا الاَدنی؛ [یعنی] یک‌بار دیگر این «فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ» در قرآن تکرار شده و در دو جا آمده، این جای دوّمی است. وَرِثُوا الکِتابَ؛ حقایق را به دست گرفتند منتها جذب دنیاطلبی شدند، یَأخُذونَ عَرَضَ هذَا الاَدنی.

اینها مشکلاتی است که بایستی در درجه‌ی اوّل، درصدد رفع این مشکلات بود و شما جوانها میتوانید. من توصیه میکنم به جوانهای عزیزمان و جوانهای دانشجو که به مسائل تقوای شخصی، پرهیزکاری شخصی، پاکدامنی شخصی اهمّیّت بدهید، بپردازید؛ حتماً تلاوت قرآن را روزانه فراموش نکنید -ولو یک صفحه، ولو نیم صفحه- قرآن را هر روز بخوانید، با قرآن ارتباطتتان را برقرار کنید. این دعاها مضامین فوق‌العاده‌ای دارد، این دعاها رشته‌ی ارتباط شما را با خدای متعال مستحکم میکند، این اصل قضیّه است. اینکه دیدید امام بزرگوار ما ایستاد؛ خب، امام اوّل کار تنها بود، بعدها مردم آمدند، بعدها خواص آمدند و توده‌ی مردم آمدند؛ از همان اوّل که تنها بود محکم ایستاد، تا آخر هم میگفت که اگر همه هم پشت به من بکنند من این راه را خواهم رفت، خدا به پیغمبرش هم میفرماید که اگر تو تنها هم بودی باید بروی جهاد؛ تک و تنها هم بودی باید بروی جهاد؛ البتّه «حَرِّضِ المُؤمِنینَ عَلَی القِتالِ»، به دیگران هم بگو امّا اگر تنها هم ماندی باید بروی؛ این به‌خاطر ایمان است، وقتی ایمان در کسی قوی شد تنها هم بماند میرود. آن‌وقت این مشکلاتی که حالا گوشه کنار پیدا میشود که یکی طعنه‌ای میزند، یکی یک حرفی میگوید، یکی یک مخالفتی میکند، اینها دیگر در سر راه، مانع به حساب نمی‌آید. قرآن را حتماً بخوانید، دعاها را بخوانید، به صحیفه‌ی سجّادیّه اهمّیّت بدهید. در صحیفه‌ی سجّادیّه دعای پنجم خیلی مهم است؛ دعاهای صحیفه همه‌اش خوب است امّا من اگر بخواهم توصیه کنم، دعای پنجم و دعای بیستم که معروف به دعای مکارم‌الاخلاق [است را میگویم]. اینها همه‌اش ترجمه هم شده؛ خوشبختانه ترجمه‌های خوبی هم امروز از صحیفه‌ی سجّادیّه در اختیار است؛ دعای بیست‌ویکم هم همین‌جور است. این دعاها پُر از مطالبی است که دلهای شما را قرص میکند، گام شما را محکم میکند و میتوانید حرکت بکنید؛ خب، الحمدلله توفیق ماه رمضان را هم پیدا کردید.

آنچه من میخواهم [به عنوان بخش دوّم] عرض بکنم، این است که ملّت ایران چه بخواهد چه نخواهد درگیر یک مبارزه‌ی سرنوشت‌ساز است و طبعاً مجموعه‌ی دانشجویی جزو این مبارزه و جزو پیشروان و پیشرانهای این مبارزه است. این مبارزه هم از اینجا آغاز میشود که ملّت ایران مایل است که مستقل باشد، عزیز باشد، پیشرفته باشد، خودش از امکاناتش استفاده کند؛ و اگر این کارها اتّفاق بیفتد، یک قدرت نوظهوری در دنیا خواهد شد؛ با تفکّرات خاص و با جهت‌گیری‌های خاص. این با منافع قدرتهای مسلّط جهانی معارض است؛ لذا نمیخواهند بگذارند این اتّفاق بیفتد؛ مبارزه از اینجا شروع میشود. اینکه بعضی‌ها نظام را متّهم کنند به اینکه «سرِ جنگ با این و آن دارند و نمیگذارند که کشور نفسی بکشد و کاری بکند»، اینها حرفهای سطحی و نااندیشیده است؛ حرفهای درستی نیست، حرفهای غلطی است. حالا مثلاً فرض کنید ممکن است که امروز سیاستهای فلان دولت -مثلاً آمریکا- اقتضا بکند که بین سردمداران نظام جمهوری اسلامی تفکیکی قائل بشود و بگویند این خوب است، آن بد است امّا آن‌وقتی که فرصت بکنند همان خوب هم تبدیل میشود به بد؛ این را همه بدانند. تا وقتی مسئله‌ای به نام جمهوری اسلامی وجود دارد و افکار و آرمانهایی به‌عنوان آرمانهای جمهوری اسلامی مطرح است، این با مزاج و ذائقه‌ی قدرتهای جهانی سازگار نیست و با این مبارزه میکنند تا او را در مُشت بگیرند؛ همچنانکه در گذشته و امروز هم در بعضی کشورهای دیگر، و در گذشته کشور خود ما [هم] در مُشت آنها بود. خب ایران کشور مهمّی است، ظرفیّتهای مهم اقتصادی و مالی و فرهنگی و تاریخی و غیره دارد، همه‌ی این مجموعه در اختیار آمریکا بود -اوّل انگلیس؛ بعد هم آمریکا- حاکمش را او معیّن میکرد، رضاخان را انگلیس‌ها سرِکار آوردند؛ محمّدرضا را آنها سرِکار آوردند؛ بیست‌وهشتم مرداد را آنها به وجود آوردند؛ دخالتهای گوناگون در سیاستهای ارتباطاتی و اقتصادی و غیره؛ همه در اختیار آنها بود؛ آنها این را میخواهند؛ همچنان‌که امروز در مورد کشورهای دیگر هست.

خب، یک کشور اسلامی که یک‌روزی مصر را به‌خاطر ارتباط کمپ دیوید طرد کردند و از جامعه‌ی عرب بیرون کردند، صریحاً با اسرائیل -با رژیم صهیونیستی- اعلام ارتباط میکند! این به‌خاطر چیست؟ به‌خاطر این است که آمریکا این را میخواهد. اینها هم مایلند که جمهوری اسلامی و کشور عزیز ما هم همین‌جور باشد: هرجور آنها میخواهند، ما همان‌جور عمل بکنیم؛ هرطرف آنها میگویند، به آن‌طرف حرکت کنیم؛ با یکی ببندیم، با یکی قهر کنیم؛ به یکی بفروشیم، به یکی نفروشیم؛ دعوا از اینجا شروع میشود. این ملّت به حکم غیرت خود، به حکم سابقه‌ی خود، به حکم هویّت خود و به حکم اسلام ایستاده است! اسلام اجازه نمیدهد؛ مبارزه این است. بنابراین یک مبارزه‌ای وجود دارد و این مبارزه با نظام جمهوری اسلامی خواه‌ناخواه هست؛ تا وقتی جمهوری اسلامی هست، [این مبارزه] هست.

اگر بخواهند این مبارزه از بین برود فقط باید یکی از دو حالت پیش بیاید: یا باید جمهوری اسلامی آن‌قدر نیرومند و قوی بشود که بتواند حرف خودش را به کرسی بنشاند و طرف [مقابل] جرئت نکند به او تعرّض بکند که ما دنبال این راهیم؛ یا بایستی هویّت اصلی خودش را از دست بدهد و صورت بی‌جانی باشد، اسم بی‌مسمّایی باشد، مثل بعضی کشورهای دیگری که اسمشان جمهوری اسلامی است و از اسلام هم در آنها هیچ خبری نیست. یکی از این دوتا راه است؛ راه سوّمی وجود ندارد. خب بنابراین این مبارزه یک مبارزه‌ی حتمی و اجتناب‌ناپذیر است؛ یک میدان مبارزه است.

اوّلین آماج آنها هم در این میدان مبارزه، اصل نظام اسلامی است؛ نظام اسلامی آماج اصلی آنها است، بقیّه‌ی مسائل، مسائل بعدی است یا مسائل فرعی است؛ آن چیزی که هویّت اصلی نظام را تشکیل میدهد، آماج حمله‌ی آنها است. البتّه من بارها در مورد حفظ نظام صحبت کرده‌ام؛ اینکه امام فرمودند [حفظ نظام] از اوجب واجبات است یا اوجب واجبات است، بعضی تصوّر میکنند که منظور از نظام که در اینجا گفته میشود صرفاً همین ساختار سیاسیِ موجود است که این را ما باید به هر قیمتی حفظ کنیم؛ [نه]، تنها این نیست، نظام فقط ساختار سیاسی نیست؛ نظام یعنی ساختار سیاسی با مجموعه‌ی اهداف و آرمانهایی که در آن است. حفظ نظام، یعنی حفظ همه‌ی ارزشهایی که نظام اسلامی خودش را متعهّد به آنها میداند؛ مثل عدالت، مثل پیشرفت، مثل معنویّت، مثل علم، مثل اخلاق، مثل مردم‌سالاری، مثل قانون‌گرایی، مثل آرمان‌گرایی؛ آرمان‌گرایی جزو مؤلّفه‌های اصلی نظام اسلامی است و نظام اسلامی بدون آرمان‌گرایی یک چیز سطحی و صوری است. خب، حالا دانشجو که زبده و عصاره‌ی توانایی‌های یک ملّت است -چون جوان است و عالم است و آینده‌دار است و آینده‌ی مملکت دست او است- نمیتواند خودش را از این مبارزه برکنار بداند؛ باید مبارزه کند.

شک نیست که در راه این مبارزه یک مشکلاتی هست، بلاشک مشکلات بزرگی وجود دارد؛ این مشکلات بایستی مورد علاج قرار بگیرند. مشکلات انواع و اقسامی هم دارند. حالا برادران و خواهرانی که اینجا صحبت کردند خیلی از مشکلات را ذکر کردند؛ بعضی از این مشکلات، مشکلات کلان است که در سطح کشور مطرح است و مواجهه، مواجهه‌ی بیرونی است؛ رفع این مشکلات به‌عهده‌ی مسئولین عالی‌رتبه‌ی کشور است.

البتّه شما اشکالاتی مطرح میکنید؛ این اشکالات بعضی وارد است، بعضی وارد نیست. من حالا اینجا بعضی از مطالبی را که دوستان گفتند یادداشت کرده‌ام؛ خب، نفْس این اظهار و این طلبکاری، خیلی قیمت دارد و من توصیه‌ام این است -حالا یادداشت هم کرده‌ام که بگویم- که این طلبکاری را از دست ندهید؛ این طلبکاری چیز بسیار خوبی است. علاج مشکلات هم همین طلبکاری شما است؛ اینکه حالا بعضی‌ها میگویند علاج کنیم، علاج چیست؟ علاج همین طلبکاری است که حالا اگر وقت شد، من توضیحاتی و شرح بیشتری ان‌شاءالله خواهم داد.

بعضی از اشکالات نه، وارد نیست؛ مثلاً فرض بفرمایید در مورد این قراردادهای جدید نفتی که حالا محلّ بحث است، هنوز چیزی در این زمینه تصویب نشده؛ هنوز هیچ چیز مسلّمی وجود ندارد. اوّل که این مسئله مطرح شد، ما یک تذکّراتی دادیم به مسئولین؛ گفتیم خب شما برای اینکه بدانید اشکالات این مدل قرارداد و این شیوه‌ی قرارداد چیست، باید با کسانی که در اقتصاد نفتی واردند مشورت کنید. رفتند بحث کردند، یک جلسه‌ای تشکیل دادند و از کسانی از اقتصاددان‌ها دعوت کردند که آنها هم اشکالات را بیان کردند و بنا شد اصلاح بشود. یک نوشته‌ای به من دادند که ما بررسی کردیم، تحقیق کردیم، معلوم شد که این ویراست شانزدهم است، یعنی شانزده بار این کیفیّت قراردادها و این گزارش ویراستاری شده؛ مدام اصلاح شده، تصحیح شده. بعد که به دفتر ما مراجعه شد، دفتر ما گفتند این کافی نیست، چون بعد از این باز اصلاحات دیگری هم لازم بوده که انجام بگیرد که هنوز انجام نگرفته. بنابراین تا وقتی‌که این اصلاحات انجام نگیرد و این کار به‌معنای واقعی کلمه، مطابق منافع کشور نباشد این اتّفاق نخواهد افتاد و این نوع قرارداد بسته نخواهد شد. ما هم گفته‌ایم که تا وقتی قضیّه نهایی نشده، هیچ قراردادی نباید بسته بشود. اتّفاقاً در جلسه‌ی اساتید دانشگاه، یکی از کسانی که اینجا سخنرانی کردند، همان شخصیّت محترمی بود که در آن جسله‌ی مسئولین دولتی شرکت کرده بود و اینجا هم نظرات خودش را که نظرات کاملاً متین و مستحکمی بود، در اشکالات بر آن شیوه‌ی قرارداد مفصّل ذکر کرد. بعد هم یک راه‌حلّی وجود داشت که آن راه‌حل را هم ایشان اشاره کرد که در آن نوشته‌ها هم آمده. یعنی این‌جور نیست که حالا اجازه داده بشود که هرجور میخواهند این قراردادها را انجام بدهند؛ نه. البتّه مطالبه‌ی شما خوب است؛ شما مطالبه کنید، شما بخواهید؛ هیچ اشکالی ندارد.

موارد دیگری هم بود. حالا [مثلاً] کارهای مربوط به اقتصاد مقاومتی. خب این گفته شد که حالا به جای اینکه جادّه را درست کنند میروند سراغ هواپیما؛ این حرف درستی است، یعنی ما هم این اشکال را داریم؛ منتها این را توجّه داشته باشید و من هم بارها قبلاً گفته‌ام که رهبری نمیتواند در تصمیم‌گیری‌های موردیِ دستگاه‌های گوناگون دولتی مدام وارد بشود و مدام بگوید این باشد، این نباشد؛ این نمیشود. نه قانون این اجازه را میدهد، نه منطق این اجازه را میدهد. دستگاه‌ها مسئولینی دارند؛ اگرچنانچه یک مسئولی در یک موردی اشتباهی دارد، [کار] غلطی انجام میدهد، خب وظیفه‌ی مجلس است و باید مجلس استیضاح کند؛ یا اگرچنانچه کار، کار غلطی است، در دولت بایستی مورد مداقّه قرار بگیرد؛ رئیس جمهور بایستی مانع بشود و جلویش را بگیرد. این‌جور نیست که حالا این‌همه دستگاه‌های اجرائی هستند و هر کدام هم دارند یک تصمیمی میگیرند -تصمیم‌های گوناگون- رهبری نگاه کند ببیند کدام درست است، کدام غلط است و بگوید آقا، این درست است، آن غلط است؛ این‌جوری نمیشود. این، هم خلاف قانون است، هم ناممکن است، هم نامعقول است؛ معقول نیست. وظیفه‌ی رهبری آنجایی است که احساس کند یک حرکتی دارد انجام میگیرد که این حرکت، مسیر نظام را دارد منحرف میکند. اینجا وظیفه‌ی رهبری است که بیاید در میدان و به هر شکلی که ممکن است بِایستد و نگذارد؛ ولو مورد جزئی باشد.

بنده در این جلسه‌ی کارگزاران در اوایل ماه، راجع به مسائل برجام مفصّل صحبت کردم و دو مورد مشخّص خاص را انگشت گذاشتم؛ فرض کنید [درباره‌ی] این الیاف کربن که آمریکایی‌ها این‌جوری میخواهند [عمل بشود]؛ همان‌جا مسئولین سازمان انرژی اتمی هم حضور داشتند؛ در سخنرانی گفتم آقا، این را زیر بار نروید. این خب یک مورد جزئی بود امّا زیر بار رفتن در این مورد جزئی در قضیّه‌ی برجام، به‌معنای تحمّل تحمیل آمریکایی‌ها بود؛ این همان انحراف است. ولو مورد جزئی است امّا وارد میشویم. در این‌جور مواردی که حرکت کلّی نظام را منحرف میکند و اشکال ایجاد میکند، البتّه رهبری موظّف است وارد بشود و [اگر] ان‌شاءالله خدا کمک کند و توفیق بدهد، وارد هم میشویم؛ امّا این‌جور نیست که انسان در موارد گوناگون بتواند بگوید آقا، هواپیمای ایرباس [بخرید یا نخرید]. البتّه من تذکّر دادم؛ هم به خود وزیر راه، هم به رئیس جمهور، هم در جلسات گوناگون گفتم. ما حتّی به همین قرارگاه به‌اصطلاح اقتصاد مقاومتی گفتیم شما موظّفید نگاه کنید ببینید خرید این هواپیماها در کجای اقتصاد مقاومتی قرار میگیرد. این را گفته‌ایم، تذکّر میدهیم، امّا اینکه جلو برویم و مانع بشویم، نه، این تکلیف و وظیفه‌ی ما نیست.

علی‌ایّ‌حال، کارهای زیادی هم دارد در مورد اقتصاد مقاومتی انجام میگیرد و دفتر ما هم دائماً دارد رصد میکند کارهایی را که دارند میکنند. حالا ان‌شاءالله خدا کمکشان کند بتوانند پیش بروند، بتوانند کار انجام بدهند. ما خوشحال میشویم. من گفتم به مسئولین دولتی که این را شما بدانید اگر شماها موفّق بشوید، من خوشحال میشوم. اگر دولت در انجام اقتصاد مقاومتی توفیق پیدا کند، این افتخار برای نظام است، برای رهبری است، برای ملّت است، برای همه است. ما دعا میکنیم و کمک میکنیم که شماها موفّق بشوید و باید کار کنند تا اینکه بتوانند موفّق بشوند.

حالا به‌هرحال آنچه من میخواستم به شما بگویم این است که مبارزه مشکلاتی دارد؛ بعضی از مشکلات مربوط به کلان کشور است و وظیفه‌ی مسئولین است که دنبال کنند و این مشکلات را برطرف کنند، حالا یا با شیوه‌ی دیپلماسی، یا با شیوه‌ی فرهنگی، یا با شیوه‌ی دیپلماسی عمومی -که خوشبختانه جمهوری اسلامی در این زمینه دستش باز است- چه با شیوه‌ها و فعّالیّتهای درونی مثل تقویت اقتصاد، تقویت تجهیزات نظامی و امثال اینها، اینها چالشهای اساسی‌ای است که مسئولین نظام باید اینها را انجام بدهند و با آنها درگیر بشوند؛ بعضی از مشکلات هم مشکلات درون کشور است، مثلاً حالا مشکلات دانشجویی مشکلاتی است که بلاشک این مشکلات وجود دارد -اینهایی که ذکر شد اینها مشکلات است- منتها اینها بایستی در خود مجموعه‌ها حل بشود یعنی راه حل را خود دانشجوها باید پیدا کنند. تذکّرات به مسئولین کشور را، مسئولین دانشگاه‌ها را ما میدهیم -امروز هم من چیزهایی یادداشت کرده‌ام که بگویم که البتّه نمیدانم وقت میشود یا نمیشود که ظاهراً هم نمیشود حالا نمیدانم، اگر ان‌شاءالله بعد از افطار حالی بود، من می‌آیم باز می‌نشینم یک خرده صحبت میکنم؛ وَالّا که نه- بالاخره تشکّلهای دانشجویی و مجموعه‌های دانشجویی باید اینها را حل بکنند؛ اینها مشکلاتی است که پیش می‌آید و باید حل بشود، مسئولین هم بایست ان‌شاءالله همراهی کنند و کمک کنند.

و البتّه همان ایمان و همان عامل درونی که اوّلِ صحبت عرض کردیم، اینجاها به کار می‌آید. یعنی اگر زود ناامید شدید، زود خسته شدید، کار پیش نمیرود؛ باید ناامید نشوید، باید حرکت کنید. ببینید! این انقلاب براساس یک مبارزه‌ی طولانی شروع شد. حوادثی که در سال ۵۷ و ۵۶ اتّفاق افتاد که حرکت عظیم مردمی به میدان آمد، اینها خلق‌السّاعة نبود؛ از سالها پیش، از سال ۴۱ تلاش شده بود، کار شده بود، مبارزه شده بود؛ آن کسانی که این تلاشها را در این سالهای دشوار انجام میدادند با تبیین، با توضیح، با تشریح، با تقویت مبانی فکری، با تبیین زمینه‌های مبارزه، کارشان آسان نبود، اینها با مشکلات مواجه بودند؛ اینها با حبس مواجه بودند. حالا اینجا این برادر عزیزمان می‌آید میگوید اگر کسی مخالف حرف شما [حرف] زد، باید برود در پیچ‌وخم دالانهای دادگستری! نه، مخالف بنده حرف زدن اصلاً نه مؤاخذه دارد، نه جرم است؛ من خودم بارها گفته‌ام؛ [امّا] آن روز این‌جوری نبود، آن‌روز مخالفت با یک پلیس زندان داشت! مخالفت با یک رئیس شهربانی سختی‌های فراوان داشت، چه برسد اینکه انسان بخواهد مبانی اسلام را در مواجهه‌ی با نظام، تشریح بکند؛ اینها سخت بود، زحمت داشت، زندان رفتن داشت، سختی کشیدن داشت، محرومیّت کشیدن داشت امّا خب ایستادند، مبارزه کردند؛ نتیجه‌ی این مبارزه این شد که در سال ۵۶ و ۵۷ یک جرقّه که زده شد، همه‌ی ملّت وارد شدند. اگر چنانچه ایستادگی کردید -همان‌طور که قبلاً هم گفتم- گفتمان‌سازی کردید، ذهنها را آماده کردید، آن‌وقت در هنگام لازم به دردتان میخورد. یعنی میتوانید ذهن مردم را بسیج کنید به سمت یک حقیقتی تا آن را مطالبه کنند. وقتی مطالبه کردند، مسئولین ناچارند انجام بدهند. پس ایستادگی لازم است. ما در کار دانشجویی تکیه‌ی مؤکّد داریم بر اینکه کسانی که در مجموعه‌های دانشجویی فعّالیّت میکنند، باید ایستادگی بکنند؛ باید محکم باشند. حالا من توصیه‌های متعدّدی دارم که حالا چون قرار شد که بعد از افطار اگر ما حال داشتیم و شما حال داشتید صحبت بکنیم، دیگر از آنها میگذرم.

پروردگارا به محمّد و آل محمّد آنچه میگوییم، آنچه می‌شنویم، آنچه عمل میکنیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده.

 نظر دهید »

قسمتی از بیانات رهبر عزیزمان در دیدار جمعى از دانشجویان

20 تیر 1395 توسط زینب


دیدار دانشجویان عزیز در ماه رمضان هر سال، یکی از جلسات شیرین و مطلوب برای من است. امسال هم بیاناتی که دوستان کردند، برای من حقیقتاً جالب و لذّت‌بخش بود. البتّه متنوّع صحبت کردند. این هم که حالا گفته شد که مجال طرح همه‌ی مسائل مورد نظر دانشجویان اینجا نیست، ممکن است تا حدودی همین‌جور باشد، منتها خب خوشبختانه ملاحظه کردید حرفهای متفاوت هم گفته شد و همه خوب بود؛ یعنی من واقعاً از اینکه میبینم هر سال سطح فکر و سطح مطالبات دانشجویی و حتّی ادبیّات بیان این مطالبات تعالی و ترقّی دارد، واقعاً خرسند میشوم. امسال بهتر از پارسال صحبت کردید. این جلسه سالها است تشکیل میشود و من رصد میکنم پیشرفت فکر را؛ آن‌وقتی که این جلسه شروع شد، بعضی از شماها دانشجو که نبودید هیچ، شاید به دبستان هم هنوز نمیرفتید. امروز من مشاهده میکنم که با گذشت زمان، انگیزه‌های انقلابی، فکر انقلابی، فکر روشن، استدلال متین و خوب، روزبه‌روز در بین قشر دانشجو دارد گسترش پیدا میکند. امروز هم این را من مشاهده کردم؛ این برای من خیلی پرمعنا است.حالا اگر ان‌شاءالله وقت شد که تا قبل از اذان همه‌ی حرفهایمان را بزنیم، خواهم گفت؛ ما حرف زیاد داریم در این زمینه، منتها بحث من و آنچه یادداشت کرده‌ام که به شما بگویم، سه بخش است: یک بخش مربوط به دلهای خود ما است، معنویّت ما است، که به نظر من، بخش اصلی کار ما این است، یک بخش مطالبی مربوط به حوزه‌ی دانشجویی و دانشگاه است، یک بخش هم مربوط به مسائل کلّی کشور است. البتّه تا آنجایی که بتوانم با اختصار هر سه بخش را عرض میکنم.

 نظر دهید »

اولین و برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر

19 مرداد 1394 توسط زینب

اوّلین آمر به‌ معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِی‌القُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی ‌الله ‌علیه‌ و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیه‌ی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛ائمّه (علیهم‌السّلام) بزرگ‌ترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛ مؤمنین و مؤمنات در هر نقطه‌ای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتونَ الزَّکوة؛ اینها چهار پایه‌ی اصلی برای نظام‌سازی است که از هرکدام از اینها، شاخه‌هایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامه‌ی صلات، ایتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی.

 2 نظر

سالروزولادت حضرت مهدی صاحب زمان (عج)مبارک باد

11 خرداد 1394 توسط زینب

صبرم از کاسه دگر لبریز است

اگر این جمعه نیاید چه کنم؟!

آنقدر من خجل از کار خودم

اگر این جمعه بیاید چه کنم؟!

 1 نظر

خرمشهر را خدا آزاد کرد

03 خرداد 1394 توسط زینب

مدتي پس از اشغال خرمشهر، ركود محسوسي بر جبهه ها حاكم گرديد. تا اينكه در تاريخ 1359/10/15 اولين عمليات با نام “نصر” براي آزادسازي اين شهر انجام شد كه مرحله اول آن موفقيت هاي بسياري داشت، ليكن چون براي حفظ دست آوردها و ادامه عمليات تدابير سنجيده اي منظور نشده بود، مراحل بعدي آن اجرا نشد و نيروهاي عمل كننده به مواضع قبلي خود بازگشتند. در تاريخ 1359/10/20 نيز عمليات ديگري با نام “توكل” در شمال آبادان انجام شد تا با عقب راندن نيروهاي دشمن از شرق كارون و تعقيب آنها در غرب اين رودخانه تا نوار مرزي، هم آبادان از حصر درآيد، هم خرمشهر آزاد شود. در اين عمليات نيز اگر چه نيروهاي خودي در يكي از محورها موفق شدند، اما الحاق نشدن يگان ها با يكديگر و نيز پيش بيني نكردن تدابير پدافندي، سبب عقب نشيني نيروها گرديد. سرانجام پس از تغيير و تحول در فرماندهي كل قواي مسلح - كه موجب تحول در مديريت جنگ شد - سلسله طرح هايي براي آزادسازي مناطق اشغالي در دستور كار فرماندهان نظامي قرار گرفت كه 3 طرح آن براي شكست حصرآبادان، آزادسازي بستان، آزادسازي منطقه غرب شوش و دزفول در قالب 3 عمليات ثامن الائمه (ع)، طريق القدس و فتح المبين با موفقيت اجرا شد. منطقه عمومي غرب كارون - از جمله خرمشهر - آخرين منطقه مهمي بود كه همچنان در اشغال عراق بود. بنابراين، از يك سو فرماندهان نظامي ايران براي اجراي عمليات در اين منطقه اشتراك نظر داشتند، از سوي ديگر عراق نيز كه طراحي عمليات براي آزادسازي خرمشهر را پس از عمليات فتح المبين حتمي مي دانست، با در نظر گرفتن اهميت اين شهر و تاثير آن در روحيه ارتش خود و خلل ناپذير نشان دادن اراده فرماندهي نظامي و نيز جايگاه آن در دفاع از بصره، به ضرورت حفظ اين منطقه معتقد بود. آغاز عمليات بيت المقدس در حالي كه قواي عراق در منطقه عمومي خرمشهر تقويت مي شد، عمليات بيت المقدس در ساعت 00:55 بامداد 1361/2/10 با قرائت رمز مبارك يا علي ابن ابيطالب (ع) براي آزادسازي خرمشهر آغاز شد. نيروهاي رزمنده - كه از ساعت ها قبل در انتظار فرمان حمله بودند - در تمام محورهاي عمليات به دشمن حمله ور شدند. در محور قرارگاه قدس، هوشياري دشمن و وجود استحكامات متعدد، موجب شد نيروها تنها قسمتي از منطقه جنوب رودخانه كرخه كور را به عنوان سرپل تصرف كنند. در محور قرارگاه فتح، يگان ها پس از عبور از كارون خود را به جاده اهواز - خرمشهر رساندند و به ايجاد استحكامات و جلوگيري از نقل و انتقال و تحرك دشمن در اين جاده پرداختند. نيروهاي قرارگاه نصر نيز اگر چه پيشروي كردند، اما نتوانستند با نيروهاي قرارگاه فتح الحاق كنند. دشمن با درك محورهاي عمليات قواي ايران و اهداف آنان، پس از سازمان دهي نيروهايش، پاتك كرد. اولين پاتك سنگين دشمن در محور قرارگاه قدس و از جنوب رودخانه كرخه كور شروع شد كه پس از ساعت ها درگيري، اين پاتك خنثي گرديد. در محور قرارگاه فتح نيز در حالي كه نيروها در حاشيه جاده مستقر بودند، دشمن از عدم الحاق بين دو قرارگاه فتح و نصر استفاده كرد و با رخنه در شكاف ميان قرارگاه ها، فشار شديدي بر نيروهاي ايران وارد آورد. دشمن نيروهايش را در غرب جاده اهواز - خرمشهر و در نزديكي مرز و حوالي شلمچه سازمان داده و مي كوشيد نيروهاي ايران را از پشت جاده عقب براند. اين جاده تنها موضعي بود كه رزمندگان مي توانستند با استقرار در پشت آن، با پاتك هاي دشمن مقابله كنند. پاتك دشمن براي تصرف جاده شروع شد؛ نبردي سخت درگرفت. رزمندگان اسلام به نبرد با تانك ها پرداختند. در اين درگيري اگر چه تانك هاي عراقي توانستند قسمتي از جاده را تصرف كنند و روي آن مستقر شوند، ليكن با مقاومت رزمندگان اين استقرار دوام نياورد و دشمن با شكست اين پاتك ناچار به عقب گريخت. در پايان روز اول، وضعيت كلي عمليات به اين ترتيب بود كه قرارگاههاي نصر و فتح، سرپلي به مساحت 800 كيلومتر مربع را تصرف كرده بودند. قرارگاه قدس نيز به غير از دو محور، در بقيه محورها نتوانسته بود از رودخانه كرخه كور عبور كند. ترميم رخنه اي كه به طول 10 كيلومتر روي جاده اهواز - خرمشهر وجود داشت و مي توانست به الحاق كامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح بينجامد و همچنين تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور كار شب دوم عمليات قرار گرفت كه با انحام آن، در برخي محورها رخنه هاي موجود ترميم شد، ليكن تا 48 ساعت بعد همچنان برخي از رخنه ها باقي بود تا اينكه سرانجام پس از 5 روز، خط سرپل از كيلومتر 68 تا كيلومتر 103 تثبيت و كليه رخنه ها ترميم شد. مرحله دوم عمليات ( استقرار در شمال خرمشهر) در اين مرحله از عمليات مقرر گرديد كه قرارگاه هاي فتح و نصر از جاده اهواز - خرمشهر به سمت نوار مرزي پيشروي كنند و قرارگاه قدس نيز به صورت محدود براي تصرف نقطه اي به عنوان سرپل در جنوب رودخانه كرخه كور و درگير كردن لشكرهاي 5 و 6 عراق در آن منطقه اقدام كند، سپس آن نقطه را گسترش دهد. عمليات در ساعت 22:30 روز 1361/2/16 آغاز شد. نيروهاي قرارگاه فتح، در همان ساعات اوليه به جاده مرزي رسيدند. يگان هاي قرارگاه نصر نيز با اندكي تاخير و تحمل فشارهاي شديد دشمن، به مرز رسيدند و با قرارگاه فتح الحاق كردند. اگر چه دشمن با اجراي پاتكي شديد و سنگين توانست 6 كيلومتر از مواضع از دست داده را باز پس گيرد، ليكن با مشاهده مسير پيشروي نيروهاي ايران به طرف مرز، لشكرهاي 5 و 6 را به عقب كشاند تا ضمن جلوگيري از محاصره و انهدام آنها، خطوط پدافندي بصره و خرمشهر را هر چه بيش تر تقويت كند. در پي اين عقب نشيني - كه از ساعات اوليه روز 1361/2/18 آغاز شد - نيروهاي قرارگاه قدس ضمن تعقيب نيروهاي دشمن، تعدادي از آنها را كه از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآورند و در نتيجه، جاده اهواز - خرمشهر (تا انتهاي جنوب منطقه اي كه قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف كرده بود) و نيز مناطقي همچون جفير، پادگان حميد و هويزه آزاد شدند. مرحله سوم عمليات (در آستانه ورود به خرمشهر) با پيدايش اوضاع جديد و آگاهي از آشفتگي دشمن، تصميم گرفته شد با وجود خستگي مفرط رزمندگان - كه بر اثر چند مرحله پيشروي توام با نبردهاي شديد شبانه روزي با دشمن ايجاد شده بود - در اجراي مرحله سوم عمليات تعجيل شود. در اين مرحله از عمليات مقرر شد قرارگاه فتح در عمق 6 كيلومتري نوار مرزي نيروهاي دشمن را منهدم كند؛ قرارگاه نصر نيز ضمن پاك سازي منطقه حد فاصل جاده خرمشهر - اهواز تا نهر عرايض از وجود دشمن، در منطقه شلمچه پيشروي كند؛ قرارگاه قدس هم ماموريت يافت در منطقه كوشك، طلاييه، دشمن را تا پشت مرز عقب براند. عمليات در ساعت 22 روز 1361/2/19 آغاز شد و هر چند تلفات و خسارات سنگين بر دشمن وارد آمد، ليكن هوشياري و تمركز نيروهاي عراقي در خطوط پدافندي موجب شد رزمندگان اسلام نتوانند به اهداف تعيين شده در اين مرحله از عمليات دست يابند. مرحله چهارم عمليات (آزادسازي خرمشهر) پس از مرحله سوم عمليات بي درنگ فرصت لازم در اختيار يگان ها قرار گرفت تا به بازسازي و تجديد سازمان نيروهاي خود بپردازد. در اين ميان قرارگاه فجر نيز با سه تيپ پياده وارد منطقه شد. سپس در جلسات متعددي عمليات مرحله چهارم به اين شكل طراحي شد كه قرارگاه نصر با حركت در امتداد مرز به سمت جنوب، ضمن بستن جاده شلمچه، خود را در محور نهر خين به اروند رود برساند؛ قرارگاه فجر در جناح مياني و در امتداد نهر عرايض به سمت اروند رود پيشروي كند؛ قرارگاه فتح نيز در امتداد جاده اهواز - خرمشهر و براي آزادسازي خرمشهر وارد عمل شود. عمليات در اين مرحله از ساعت 22:30 روز 1361/3/1 آغاز شد. قرارگاه نصر در امتداد مرز پيشروي كرد و موفق شد جاده شلمچه را مسدود كند. قرارگاه فجر نيز توانست ضمن تامين پل نو، نيروهايش را به اروند رود برساند. اما قرارگاه فتح به دليل حساسيت و هوشياري دشمن نتوانست به اهداف مورد نظر دست يابد و با روشن شدن آسمان، در منطقه پليس راه جاده خرمشهر - اهواز متوقف شد. به اين ترتيب، محاصره خرمشهر كامل شد، اما نيروهاي دشمن همچنان در داخل شهر مقاومت مي كردند. دشمن براي خارج كردن نيروهايش از محاصره در محدوده پل نو و نهر عرايض از سمت غرب (شلمچه) و شرق (خرمشهر) چندين بار پاتك كرد؛ ليكن با مقاومت يگان هاي ايراني مستقر در منطقه مزبور، اين پاتك ها به شكست انجاميد. سپس دشمن نيروهاي خود را از شمال شرقي خرمشهر به درون شهر آورد تا توان خود را براي حفظ اشغال خرمشهر تقويت كند. صبح روز 1361/3/3 حلقه محاصره خرمشهر تنگ تر شد و انبوه نيروهاي دشمن كه 2 روز محاصره در هوايي گرم طاقت شان را به سر آورده بود. مقاومت را بي تاثير دانستند و با خروج از مواضع خود در تمام شهر، در چند ستون طولاني و كنار هم به سوي پليس راه آمدند و در حالي كه تكبير مي گفتند و شعار الموت لصدام و دخيل الخميني سر مي دادند، خود را تسليم كردند. به اين ترتيب، خرمشهر كه پس از 34 روز مقاومت در برابر دشمن در تاريخ 1359/8/4 اشغال شده بود. بعد از 575 روز و طي 25 روز عمليات در ساعت 11 صبح روز 1361/3/3 آزاد شد. همچنين، در اين عمليات - كه به آزادسازي 5038 كيلومتر مربع از اراضي اشغال شده انجاميد - هويزه، پادگان حميد و جاده اهواز - خرمشهر نيز آزاد شد و در اختيار رزمندگان جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت.

 نظر دهید »

ولادت سه نور ولایت بر شما مبارک

31 اردیبهشت 1394 توسط زینب

ماه میلاد سه پرچم دار عشق

دلبر و دلداده و دلدار عشق

ماه میلاد سه ماه عالمین

سید سجاد و عباس و حسین(ع)

سه نور آمد به عالم پر ز احساس

معطر هر سه از عطر گل یاس

سه نور تابناک آسمانی

حسین بن علی ، سجاد و عباس

دامن علقمه را عطر گل یاس یکی است

قمر بنی هاشمیان در همه ناس یکی است

سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب

نام زیبای اباصالح و عباس یکی است

شعبان شد و پیک عشق از راه آمد

عطر نفس بقیه الله آمد

با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین

یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد

شعبان بهانه ای است برای دوستی با خدا ، لحظه هایت سرشار از این دوستی باد.

 نظر دهید »

دعایی که آیت‌الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند

28 اردیبهشت 1394 توسط زینب

به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد رحلت عالم ربانی، فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر حضرت آیت‌الله آقای حاج شیخ محمدتقی بهجت قدس‌الله‌نفسه‌الزکیه، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR توصیه‌ای از ایشان به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای خواندن یکی از ادعیه را منتشر می‌کند. رهبر انقلاب در دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۲ در ذیل شرح حدیثی، توصیه‌ی مرحوم آیت‌الله بهجت را برای خواندن دعای «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» بیان کردند و فرمودند: «مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب می‌داد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم «ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقه‌ای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. «ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقه‌ی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی میشود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است. امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین». خب، انسان در همه‌ی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است. حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است کس ندانست که آخر به چه حالت برود»

 نظر دهید »

هدف بعثت دعوت به توحید بود

25 اردیبهشت 1394 توسط زینب

بعثت نبی اکرم در درجه‌ی اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفاً یک نظریه‌ی فلسفی و فکری نیست؛ بلکه یک روش زندگی برای انسان‌هاست؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرت‌های گوناگون را از زندگی بشر کوتاه نمودن. «لااله‌الاالله» که پیام اصلی پیغمبر ما و همه‌ی پیغمبران است، به معنای این است که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روش‌های زندگی، قدرت‌های طاغوتی و شیطان‌ها نباید دخالت کنند و زندگی انسان‌ها را دستخوش هوس‌ها و تمایلات خود قرار دهند. اگر توحید با همان معنای واقعی که اسلام آن را تفسیر کرد و همه‌ی پیغمبران، حامل آن پیام بودند، در زندگی جامعه‌ی مسلمان و بشری تحقق پیدا کند، بشر به سعادت حقیقی و رستگاری دنیوی و اخروی خواهد رسید و دنیای بشر هم آباد خواهد شد؛ دنیایی در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان. دنیا در دید اسلام، مقدمه و گذرگاه آخرت است. اسلام دنیا را نفی نمیکند؛ تمتعات دنیوی را منفور نمی‌شمارد؛ انسان را با همه‌ی استعدادها و غرایز در صحنه‌ی زندگی، فعال می‌طلبد؛ اما همه‌ی اینها باید در خدمت تعالی و رفعت روح و بهجت معنوی انسانی قرار گیرد تا زندگی در همین دنیا هم شیرین شود. در چنین دنیایی، ظلم و جهل و درنده‌خویی نیست و این کار دشواری است و به مجاهدت احتیاج دارد و پیغمبر این جهاد را از روز اول آغاز کرد.

 

 

سخنان حضرت آقا

 2 نظر

یک درس فراموش‌نشدنی

25 اردیبهشت 1394 توسط زینب

یادآوری بعثت به معنای یادآوری یک حادثه‌ی تاریخی نیست -این آن نکته‌ای است که ما باید در مواجهه‌ی با این حادثه‌ی بزرگ و این خاطره‌ی ارجمند بشری و انسانی همیشه به یاد داشته باشیم- بلکه تکیه‌ی بر این خاطره‌ی پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش‌نشدنی است در درجه‌ی اول برای خود امت اسلامی؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت -سیاستمداران، دانشمندان، روشنفکران- و در درجه‌ی بعد برای همه‌ی آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآوری یک حادثه‌ی درس‌آموز است.

سخنان حضرت آقا

 1 نظر

بوسه پیامبراکرم(ص) بر دست کارگر

16 اردیبهشت 1394 توسط زینب

دیدار ما با شما مجموعه‌ای از کارگران عزیز سراسر کشور، درواقع نماد اظهار ارادت ما به طبقه‌ی کارگر است. خیلی حرف زدیم و میزنیم، امروز هم مطالبی را عرض خواهیم کرد، لکن عمده این است که میخواهیم با این دیدار تجلیل از کارگر و تجلیل از کار بکنیم؛ میخواهیم اهمّیّت کار را در ذهن خودمان و ذهن آحاد ملّت ایران برجسته‌تر کنیم. توجّه کنیم که همه‌ی دستاوردهای بزرگ در سایه‌ی کار به معنای اعمّ این عنوان تحقّق پیدا میکند. کار ارزش دارد؛ کارگر به برکت ارزش کار، ارزش والایی در جامعه دارد. اینکه معروف است و روایت است که پیغمبر مکرّم اسلام دست کارگر را بوسیدند،فقط یک تعارف نیست؛ این یک تعلیم است. بنابراین میخواهیم از کار تجلیل بشود، از کارگر تجلیل بشود، مسئولان توجّه داده بشوند به مسائل مربوط به کارگران، رفع مشکلات محیطهای کارگری و جامعه‌ی کارگری.۱۳۹۴/۰۲/۰۹

بیانات حضرت آقا

 1 نظر

مطهری خوانی چرا ؟

15 اردیبهشت 1394 توسط زینب

یکی از دغدغه‌های فرهنگی همیشگی رهبر انقلاب این بوده که نسل جوان و فعالان فکری جامعه‌ی کنونی ایران، ارتباط مستحکم با آثار به‌جامانده از علامه مطهری برقرار کنند. بنابراین با پاسخ به این سؤال که «آیا گفتارها و نوشتارهای علامه‌ی شهید، ارزش مطالعه‌ی جدی و هدایت‌شده را دارد یا خیر؟» باید به‌صورت قطعی جواب داد که نه‌تنها ارزش و مطلوبیت دارد، بلکه ضرورت و فوریت دارد. مقام معظم رهبری بارها و بارها بر ضرورت غور و تعمق و تأمل در آثار ایشان تصریح و این مسئله را مطالبه کرده‌اند:
«شایسته است بر روی مبانی فکری و خط فلسفی ایشان، کار زیادی بشود.»
«روی کتاب‌ها و افکارشان هرچه می‌توانید کار کنید.باز هم به نظر می‌آید که خیلی کار می‌شود کرد.»
«بروند کتاب‌های او را بخوانند، آثار او را طبقه‌بندی کنند و در میدان فکر و اندیشه، همچون یک مشعل از آن استفاده نمایند.»

«اگر بنده می‌خواستم برنامه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم را بنویسم، بلاشک یکی از مواد برنامه را این می‌گذاشتم که کتاب‌های آقای مطهری خوانده شود، خلاصه‌نویسی شود و امتحان داده شود.»

«حقیقتاً محصول بسیار عظیم و باارزشی از شهید مطهری در اختیار ماست و باید آثار این استاد گران‌قدر را، که با فکر والای خود به جامعه‌ی فکری ما اهدا کرده است، به‌درستی دریافت کرد و آن را آموخت. من احساس می‌کنم هنوز در جامعه‌ی ما جوانان، روشن‌فکران، نویسندگان، دانشگاهیان و روحانیونی هستند که آثار فکری شهید مطهری را به‌طور کامل نخوانده و یا مورد تأمل قرار نداده‌اند. پس اقدام اول این است که ما آثار این فیلسوف بزرگ را مورد تأمل و استفاده قرار دهیم.»

 1 نظر

السلام علیک یا زینب کبری (س)

14 اردیبهشت 1394 توسط زینب

سالروز وفات خانم زینب کبری سلام الله علیها را به تمام شیعیان تسلیت عرض می کنم.

تو فکر این بودم که به مناسبت این روز مطلب بزارم هر چقدر فکر کردم و گشتم مطلبی زیباتر از این پیدا نکردم:

                                     کربلا در کربلا می ماند اگر زینب(س) نبود…

 1 نظر

میلاد با سعادت امام علی علیه السلام گرامی باد

10 اردیبهشت 1394 توسط زینب

امشب شب ولادت مولای ما علی است

سلطان دين و دل، شه ارض و سماء علی است

با گوش دل شنو که به يمن قدوم او

تسبيح اهل هر دو جهان ذکر يا علی است

دريای علم و معرفت و عشق و بندگی

سرچشمه کرامت بی منتها علی است

سالار صحنه های نبرد و امير حق

آموزگار واقعهء نينوا علی است

ای آنکه دل شکسته ای از جور روزگار

بر هر بلا و رنج و مصيبت دوا علی است

زين در کجا روی که نيابی به هيچ روی

بهتر از آن سرای که صاحب سرا علی است

دست نيازت ار ز سر صدق شد بلند

آن کس که بی دريغ نمايد روا علی است

ای مدعی تو غره به طاعات خويش و من

دارم اميد آنکه شفيع همه علی است

 1 نظر

پدر عدالت

10 اردیبهشت 1394 توسط زینب

امشب … پدر عدالت می آید

امشب در آسمان غوغاست و فرشتگان بین زمین و آسمان در رفت و آمد و فضا، آغشته به عطر بهشتی ، گلهای سرخ محمدی .
امشب زمین به آسمان چسبیده ، یکی شده ، همه جا غرق نور و صفاست و مرکز نورازعرش به کعبه آمده و این خانه مرکز ارتعاش نور الهی شده و ملائک نیز به دور کعبه در حال طواف .
و ناگهان انفجار نور، زمین و زمان و آسمان را در بر میگیرد و صدای هلهله ی شادی فرشتگان و ملائک همه جا طنین می افکند، آری صدا، صدای کودکیست که از درون کعبه بگوش میرسد و آبشار نورازآسمان بطرف زمین خط سبز رحمت میکشد و بعد علی می آید تا رحمت بیاید.
علی می آیدتا عدالت بیاید تاحوض کوثر فوران کند و می آید تا ختده برلبان محمد(ص) شکوفا شود.
و اینگونه علی آمد ، از اعلی آمد تا آب زلال و پاک الهی برکویر تشنه عدالت، برزمین بارور شود.
و علی آمد تا مرکز ثقل شود، مرکز ثقل یازده پاک مرد سبز علوی ، سرخ محمدی تا قیام قیامت .
وعل آمد تا هر بت و بتخانه ای ویران شوند و شیاطین جن و انس شرمنده از جسارت .
و علی آمد تا سرچشمه هدایت ، ولایت ، سعادت انسان در زمین شکل بگیرد، جاری شود.
و علی آمد تا عدالت بیاید ، مهر، محبت بیاید و مظلومان تاریخ جان بگویند، جان بگیرند.
و امشب ملائک آسمان پر به وجود علی اعلی میسایند .
و امشب تنها شبی است که اشک یتیمان و مظلومان تاریخ، اشک شور وشوق و عشق است .

میلادسراسرنور مولود کعبه امیرالمومنین علی علیه السلام مبارک باد

 1 نظر

لبیک یا رسول الله

29 دی 1393 توسط زینب

ابوطالب بارها با اشعار خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دفاع و حمایت ‌کرد. از جمله، این شعر را در ماجرای پیمان قریشیان سرود:

والله لن یصلوا الیک بجمعهم ***حتی اوسد فی التراب دفینا
فاصدع بامرک ما علیک غضاخته *** و ابشر بزاک و مر منک عیونا
ودعوتنی و علمت انک ناصحی *** و لقد دعوت (صدقت) و کنت ثم امینا
ولقد علمت بان دین محمد*** من خیر ادیان البریه دینا

ترجمه: به خدا سوگند، قریش هرگز به تو دست نخواهد یافت، مگر آن روز که من به خاک سپرده شوم. مأموریت خود را آشکار کن که هیچ کوتاهی در تو نیست. به آنچه چشم ها از آن روشنی یافته بشارت ده. تو مرا خواندی و من دانستم که خیرخواه منی و راست گفتی، در دعوتت رعایت امانت را کردی و من دانستم که دین محمد برترین ادیان است.

منابع:
الغدیر، ج7، ص450

 2 نظر

شاهکاری از شاعر و مداح اهل بیت حاج محمد رضا جوان:

29 دی 1393 توسط زینب

داعش چه ز “ما و کربلا” میدانی؟!!
ما را ز سر بریده می ترسانی؟!!

ما گر ز سر بریده می ترسیدیم،
در مستی مرگمان نمی رقصیدیم!

ما شیفته ی راه شهادت هستیم؛
سرباز و فدایی امامت هستیم؛

صد بار اگر کشته به راهش گردیم،
با جان دگر دوباره برمی گردیم!

شاگر کلاس اول عباسیم،
پس روی حسین و زینبش حساسیم!

داعش نشوی خر و تعرض نکنی!
بر عمه و ارباب جسارت نکنی!

چون باز بفهمی که چه بی پرواییم،
با سر به ستیز خنجرت می آییم!

کودک نشوی، گول خودت را نخوری!
با خنجر خود دست خودت را نبری!

پا را ز گلیم خود فراتر نبری،
این لقمه بزرگ است، دهانت ندری!

با پا به سر بخت سیاهت نزنی،
با دست خودت گور خودت را نکنی!

پایت به حریم کربلا وا بشود،
صد کرب و بلای تازه بر پا بشود!!!!!

 نظر دهید »

ولایت عشق

17 شهریور 1393 توسط زینب

ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک اسمان ولایت بر تمام شیعیان مبارک باد

 نظر دهید »

من کنارت بودم و نشناختی...

12 شهریور 1393 توسط زینب

یک شبی مجنون نمازش را شکست ،بی وضو در کوچه ی لیلا نشست

عشق ؛آن شب مست مستش کرده بود ،فارغ از جام الستش کرده بود

گفت :"یارب ،از چه خوارم کرده ای ؛بر صلیب عشق دارم کرده ای؟

خسته ام زین عشق؛دلخونم نکن ،من که مجنونم ،تو مجنونم نکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم ،این تو و لیلای تو ؛من نیستم “

گفت :"ای دیوانه ،لیلایت منم ؛در رگت پنهان و پیدایت منم

سالها با جور لیلا ساختی ،من کنارت بودم و نشناختی…”

 1 نظر

اللهم عجل لولیک الفرج

12 شهریور 1393 توسط زینب

چشمهایم از دلم رنجیده اند

هر چه را دل خواست آنها دیده اند

در عوض یک کار مشکل خواستند

دیدن موعود از دل خواستند

چون نباشد دل پی دریای  نور

بسته باشد دیده هنگام ظهور

مهدیا دل را خودت یاری بده

چشمهایم را تو دلداری بده

 1 نظر

یا اباصالح کجایی؟

10 شهریور 1393 توسط زینب

تورا بس منتظر ماندم ،     اوتاندی لحظه لر مندن

بدان من دوستت دارم ،   اینان بو یاشلی گوزلردن

سفر از تو، گذر از تو ،       فقط یول گوزلماخ مندن

فقط با یک نگاه تو ،          اوچاردی غصه لر مندن…..

 نظر دهید »

زندگی نامه حضرت احمد بن موسی علیه السلام

09 شهریور 1393 توسط زینب


حضرت سيد امير احمد(علیه السلام) ملقب به شاهچراغ و سيدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسي كاظم(علیه السلام) و برادر بزرگ امام رضا (علیه السلام) است.
پسران امام هفتم علیه السلام بنا به مشهور نوزده نفر می باشند. حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) و حضرت محمد بن موسی(علیهما السلام) از یک مادر که ((ام احمد)) خوانده میشد متولد گردیدند.

فضائل مادر حضرت شاهچراغ(علیه السلام)
علامه مجلسی در کتاب ((مراة العقول)) در شرح حدیث پانزدهم می گوید:
ام احمد مادر بعضی اولاد آن حضرت می بود و او داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنهایش در نزد آن حضرت بود که اسرار خود را به وی می سپرد و اماناتش را نزد او ودیعه می نهاد.
در کتاب اصول کافی در باب ((امام در چه زمانی می داند امام است)) آمده است که حضرت امام موسی(علیه السلام) امانت سر به مهری به ((ام احمد)) سپردند و فرمودند بعد از شهادت من هر کس از اولاد من در طلب این امانت آمد خلیفه و جانشین من است، با او بیعت نما که جز خدا کسی خبر از این امانت ندارد. بعد از شهادت امام موسی(علیه السلام) حضرت امام رضا(علیه السلام) به نزد ام احمد آمدند و امانت پدر را طلبیدند. ام احمد بگریه افتاد و دانست که امام (علیه السلام) شهید شده اند. پس آن بانوی محترمه امانت را بر حسب وصیت آنحضرت به امام رضا(علیه السلام) تقدیم نمود و با ایشان بعنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد.شهادت احمد بن موسی(علیهما السلام)
در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی(علیهما السلام) به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، ‌در اطراف پراکنده شدند. مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این نهضت هستند.
حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی(علیهما السلام) شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت. برخی از منابع می نویسند: احمد بن موسی(علیهما السلام) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، ‌شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن او در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد.

شهادت احمد بن موسی(علیهما السلام)
در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی(علیهما السلام) به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، ‌در اطراف پراکنده شدند. مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این نهضت هستند.
حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی(علیهما السلام) شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت. برخی از منابع می نویسند: احمد بن موسی(علیهما السلام) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، ‌شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن او در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس احمدی و محمدی علیهما السلام

 1 نظر

زندگی نامه حضرت معصومه سلام الله علیها

06 شهریور 1393 توسط زینب

حضرت فاطمه معصومه (س) در روز اول ذيقعده سال 173 هجري، در شهر مدينه چشم به جهان گشود. اين بانوي بزرگوار، از همان آغاز، در محيطي پرورش يافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضايل اخلاقي آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسايي و تقوا، راستگويي و بردباري، استقامت در برابر ناملايمات، بخشندگي و پاکدامني و نيز ياد خدا، از صفات برجسته اين خاندان پاک سيرت و نيکو سرشت به شمار مي رفت. پدران اين خاندان، همه برگزيدگان و پيشوايان هدايت، گوهرهاي تابناک امامت و سکان داران کشتي انسانيت بودند.


سرچشمه دانش
حضرت معصومه (س) در خانداني که سرچشمه علم و تقوا و فضايل اخلاقي بود، پرورش يافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوي گرامي به شهادت رسيد، فرزند ارجمند آن امام، يعني حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعليم و تربيت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نيز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زياد آن حضرت، هر يک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامي والا دست يافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملکي در اين باره ميگويد:"هر يک از فرزندان ابي الحسن موسي معروف به کاظم، فضيلتي مشهور دارد". بدون ترديد بعد از حضرت رضا (ع) در ميان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمي و اخلاقي، والامقام ترين آنان است. اين حقيقت از اسامي، لقب ها، تعريف ها و توصيفاتي که ائمه اطهار (ع) از ايشان نموده اند، آشکار است و اين حقيقت روشن مي سازد که ايشان نيز چون حضرت زينب (س) “عالمه غير معلمه” بوده است.

مظهر فضايل
حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضايل و مقامات است. روايات معصومان (ع) فضيلت ها و مقامات بلندي را به آن حضرت نسبت مي دهد. امام صادق (ع) در اين باره مي فرمايند: “آگاه باشيد که براي خدا حرمي است و آن مکه است؛ و براي پيامبر خدا حرمي است و آن مدينه است. و براي اميرمؤمنان حرمي است و آن کوفه است. بدانيد که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشيد که قم، کوفه کوچک ماست، بدانيد بهشت هشت دروازه دارد که سه تاي آن ها به سوي قم است. بانويي از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسي، در آن جا رحلت مي کند که با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند.”

مقام علمي حضرت معصومه (س)
حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشيع است و مقام علمي بلندي دارد. نقل شده که روزي جمعي از شيعيان، به قصد ديدار حضرت موسي بن جعفر (ع) و پرسيدن پرسش هايي از ايشان، به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش هاي خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکي خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداي آن روز براي بار ديگر به منزل امام رفتند، ولي هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش هاي خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدي به خدمت امام برسند، غافل از اين که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتي پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسيار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاري فراوان، شهر مدينه را ترک گفتند. از قضاي روزگار در بين راه با امام موسي بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجراي خويش را باز گفتند. وقتي امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدايش.

فضيلت زيارت
دعا و زيارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهايي، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زيارت، جامي است زلال از معنويت ناب درکام عطشناک زندگي؛ و زيارت حرم معصومه (س)، بارقه اميدي در فضاي غبارآلود زمانه، فرياد روح مهجور در هنگامه غفلت و بي خبري، و نسيمي فرحناک و برخاسته از باغستان هاي بهشت است. زيارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس مي دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نوميدي باز مي دارد و به تلاش بيشتر دعوت مي کند. زيارت مزار با صفاي کريمه اهل بيت (س)، سبب مي شود که زائر حرم، خود را نيازمند پروردگار ببيند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامي بدبختي ها و سيه روزي هاست- فرو آيد و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالميان قرار دهد. بر همين اساس است که براي زيارت آن حضرت، پاداش بسيار بزرگي وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در اين باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود: “هر کس عمه ام را در قم زيارت کند، بهشت از آن اوست.”

برگزيدن شهر قم
پس از آنکه حضرت معصومه (س) به شهر ساوه رسيد، بيمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود نديد، تصميم گرفت به قم برود. يکي از نويسندگان در اين باره که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزيد، مي نويسد: “بي ترديد مي توان گفت که آن بانوي بزرگ، روي ملهم و آينده نگر داشت و با توجه به آينده قم و محوريتي که بعدها براي اين سرزمين پيش مي آيد - محوريتي که آرامگاه ايشان مرکز آن خواهد بود - بدين ديار روي آورد. اين جريان به خوبي روشن مي کند که آن بانوي الهي، به آينده اسلام و موقعيت اين سرزمين توجه داشته و خود را با شتاب بدين سر زمين رسانده و محوريت و مرکزيت آن را با مدفن خود پايه ريزي کرده است.”

زيارت حضرت معصومه (س) از منظر روايات
درباره فضيلت زيارت حضرت معصومه (س) روايات فراواني از پيشوايان معصوم رسيده است. از جمله، هنگامي که يکي از محدثان برجسته قم، به نام “سعد بن سعد” به محضر مقدس امام رضا (س) شرفياب مي شود، امام هشتم خطاب به ايشان مي فرمايد: “اي سعد! از ما در نزد شما قبري است". سعد مي گويد: فدايت شوم! آيا قبر فاطمه دختر موسي بن جعفر (س) را مي فرماييد؟ مي فرمايد:"آري، هر کس او را زيارت کند، در حالي که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.”
پيشواي جهان تشيع امام جعفر صادق (س) نيز در اين باره مي فرمايد: “هر کس او را زيارت کند، بهشت بر او واجب گردد". و در حديث ديگري آمده است: “زيارت او، هم سنگ بهشت است".

زيارت مأثور درباره حضرت معصومه (ع)
يکي از ويژگيهاي حضرت معصومه (س)، ورود زيارتنامه اي از سوي معصومان (س) درباره ايشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوي بزرگواري است که زيارت مأثور دارد. بانوان برجسته اي چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خديجه بنت خويلد، فاطمه ام البنين، زينب کبري، حکيمه خاتون و نرجس خاتون که هيچ شک و ترديدي در مقام بلند و جايگاه رفيع آن ها نيست. هيچ کدام زيارت مأثور از سوي معصومان (س) ندارند و اين نشان دهنده مقام والاي اين بانوي گرانقدر اسلام است. باشد که شيعيان و پيروان اهل بيت عصمت و طهارت (س) به ويژه بانوان، اين مقام بزرگ و عالي را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حيا باشند. تنها در اين صورت است که روح باعظمت اين بانوي بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد.

امام رضا (ع) و لقب معصومه
حضرت فاطمه معصومه (س) بانويي بهشتي، غرق در عبادت و نيايش، پيراسته از زشتي ها و شبنم معطر آفرينش است. شايد يکي از دلايل «معصومه» ناميدن اين بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلي يافته است. بر اساس پاره اي از روايات، اين لقب از سوي امام رضا (ع) به اين بانوي والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقيه بلند انديش و سپيد سيرت شيعه، علامه مجلسي (ع) در اينباره ميگويد: امام رضا (ع) در جايي فرمود: «هرکس معصومه را در قم زيارت کند، مانند کسي است که مرا زيارت کرده است».

کريمه اهل بيت
حضرت معصومه (س) در زبان دانشمندان و فقيهان گران قدر شيعه، به لقب “کريمه اهل بيت” ياد مي شود. از ميان بانوان اهل بيت، اين نام زيبا تنها به آن حضرت اختصاص يافته است. بر اساس روياي صادق و صحيح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آيت الله مرعشي نجفي، اين لقب از طرف امام صادق (ع) بر حضرت معصومه (س) اطلاق شده است. در اين رؤيا، امام صادق (ع) به آيت الله نجفي که با دعا و راز و نياز، تلاش پيگيري را براي يافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز کرده خطاب فرمود: برتو باد به کريمه اهل بيت.

القاب حضرت معصومه (س)
به طور کلي، سه زيارت نامه براي حضرت معصومه (س) ذکر شده که يکي از آن ها مشهور و دو تاي ديگر غير مشهور است. اسامي و لقب هايي که براي حضرت معصومه (س) در دو زيارت نامه غير مشهور ذکر شده؛ به قرار ذيل است: طاهره (پاکيزه)، حميده (ستوده)؛ بِرّه (نيکوکار)؛ رشيده (حد يافته)؛ تقّيه (پرهيزگار)؛ رضّيه (خشنود از خدا)؛ مرضيّه (مورد رضايت خدا)؛ سيده صديقه (بانوي بسيار راستگو)؛ سيده رضيّه مرضّيه (بانوي خشنود خدا و مورد رضاي او)؛ سيدةُ نساء العالمين (سرور زنان عالم). هم چنين محدثّه و عابده از صفات و القابي است که براي حضرت معصومه (س) عنوان شده است.

شفاعت حضرت معصومه (س)
بالاترين جايگاه شفاعت، از آن رسول گرامي اسلام است که در قرآن کريم، از آن به “مقام محمود” تعبير شده است. همين طور دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم اسلام، شفاعت گسترده اي دارند که بسيار وسيع و جهان شمول است و مي تواند همه اهالي محشر را فرا گيرد. اين دو بانوي عالي قدر، صديقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا (س) و شفيعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا (س) همين بس که شفاعت، مهريه آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پيک وحي طاقه ابريشمي از سوي پروردگار آورد که در آن، جمله “خداوند مهريه فاطمه زهرا را، شفاعت گنهکاران از امت محمد (ص) قرار داد"، اين حديث از طريق اهل سنت نيز نقل شده است. پس از فاطمه زهرا (س) از جهت گستردگي شفاعت، هيج بانويي به شفيعه محشر، حضرت معصومه (س) نمي رسد. بر همين اساس است که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: “با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند.”

سرّ قداست قم
در احاديث فراواني به قداست قم اشاره شده است. از جمله امام صادق (ع) قم را حرم اهل بيت (ع) معرفي و خاک آن را، پاک و پاکيزه تعبير کرده است. همچنين ايشان در ضمن حديث مشهوري که درباره قداست قم به گروهي از اهالي ري بيان کردند، فرمودند: “بانويي از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسي، در آن جا رحلت مي کند که با شفاعت، او همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند". او مي گويد: من اين حديث را هنگامي از امام صادق (ع) شنيدم که حضرت موسي بن جعفر(ع) هنوز ديده به جهان نگشوده بود. اين حديث والا، از رمز شرافت و قداست قم پرده برمي دارد و روشن مي سازد که اين همه فضيلت و شرافت اين شهر که در روايات آمده، از ريحانه پيامبر، کريمه اهل بيت (س)، مهين بانوي اسلام، حضرت معصومه (س) سرچشمه مي گيرد که در اين سرزمين ديده از جهان فرو مي بندد و گرد و خاک اين سرزمين را، توتياي ديدگان حور و ملايک مي کند.

محبت و مباهات حضرت معصومه (س) به امام هشتم
مدت 25 سال تمام، حضرت رضا (ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود. پس از يک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره اي تابان از دامان نجمه درخشيد که هم سنگ امام هشتم (ع) بود و امام (ع) توانست والاترين عواطف انباشته شده و در سوداي دلش را بر او نثار کند. بين حضرت معصومه و برادرش امام رضا (ع) عواطف سرشار و محبت شگفت انگيزي بود که قلم از ترسيم آن عاجز است. در يکي از معجزات امام کاظم (ع) که حضرت معصومه (ع) نيز نقشي دارد، هنگامي که نصراني مي پرسد: شما که هستيد؟ مي فرمايد: “من معصومه، خواهر امام رضا (ع) هستم.” اين تعبير، از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضا (ع) و نيز از مباهات ايشان به اين خواهر- برادري سرچشمه مي گيرد.

سرآمد بانوان
فاطمه معصومه (س) از جهت شخصيت فردي و کمالات روحي، در بين فرزندان موسي بن جعفر (ع) بعد از برادرش، علي بن موسي الرضا (ع) در والاترين رتبه جاي دارد. اين درحالي است که بنا بر مستندات رجالي، فرزندان دختر امام کاظم (ع) دست کم هجده تن بوده اند و فاطمه در بين اين همه بانوي گران قدر، سرآمد بوده است. حاج شيخ عباس قمي آنگاه که از دختران موسي بن جعفر (ع) سخن مي گويد، درباره فاطمه معصومه (س) مي نويسد: “بر حسب آنچه به ما رسيده، افضل آن ها، سيده جليله معظمه، فاطمه بنت امام موسي (ع) معروف به حضرت معصومه است.”

فضيلت بي نظير
شيخ محمد تقي تُستري، در قاموس الرجال، حضرت معصومه (س) را به عنوان بانوي اسوه معرفي کرد و فضيلت وي را در ميان دختران و پسران حضرت موسي بن جعفر (ع)، غير از امام رضا (ع) بي نظير دانسته است. ايشان در اين زمينه چنين مي نويسند: “در ميان فرزندان امام کاظم (ع) با آن همه کثرتشان، بعد از امام رضا (ع) کسي هم شأن حضرت معصومه (س) نيست.” بي گمان اين گونه اظهار نظرها و نگرش به شخصيت فاطمه دختر موسي بن جعفر (ع) بر برداشت هايي استوار است که از متن و روايات وارده از ائمه اطهار (ع) به دست آمده است. اين روايت ها، مقام هايي را براي فاطمه معصومه (س) برشمرده اند؛ مقامي که نظير آن، براي ديگر برادران و خواهران وي ذکر نکرده اند و به اين ترتيب، نام فاطمه معصومه (س) درشمار زنان برتر جهان قرار گرفته است.


غروب غمگين
حضرت فاطمه (س) پس از ورود به شهر قم، تنها هفده روز در قيد حيات بود و سپس دعوت حق را لبيک گفت و به سوي بهشت برين پرواز کرد. اين حادثه در سال 201 هجري رخ داد. سلام بر اين بانوي بزرگوار اسلام از روز طلوع تا لحظه غروب. درود بر روح تابناک معصومه (س) که اينک آفتاب حرم باصفايش، زمين قم را نوراني کرده است. سلام بر سالار زنان جهان و فرزند پيام آوران مهر و مهتران جوانان بهشتي. اي فاطمه! در روز قيامت، شفيع ما باش که تو در نزد خدا، جايگاهي ويژه براي شفاعت داري.

 نظر دهید »

روز دختر بر تمام دختران سرزمینم مبارک

05 شهریور 1393 توسط زینب

فرشته نور

ای دختر زهد و پارسایی

آیینه مهر کبریایی

ای مام عفاف را تو فرزند

سرچشمه عصمت خداوند

ای خواهر شمس آرزوها

خورشید زلال آبروها

ای در حرم عفاف مستور

معصوم‏ترین فرشته نور

ایمان، گل باغ باور تو

شرمنده حیا، برابر تو

فرزند فروغ و آفتابی

از نسل بهار و ماهتابی

آیینه بوتراب هستی

بانوی سپید آب هستی

«صائم» به حریم حرمت نور

سر کرد سرود عصمت نور

 نظر دهید »

میلاد با سعادت حضرت معصومه سلام الله علیها مبارک

05 شهریور 1393 توسط زینب

تويـی که شــاه خراسان بود بــرادر تــو بـــر آن مقام رفيــع و بـر اين مقام، ســلام

به هر عدد که تکلم شـود به ليل و نهار هــــزار بـار فـــزون تـر ز هـر کـلام، ســلام

صبح تا شب و از شام، تا طليعه صبــح بر آستـانه قــدسـت علی الـدوام، ســلام

در آســـمان ولايــت، مــه تمــامی تـــو ز پای تا به ســرت ای مـــه تـمـام، ســلام

به پيشگــاه تو ای خواهـــر شه کـَـونين ز فـرد فـرد خليـق، به صبح و شام ســلام

منم که هر سر مويم به هر زمان گويـد به جـان پــاک تـو ای دخــتـر امـام، ســلام

 نظر دهید »

دهه کرامت مبارک

04 شهریور 1393 توسط زینب

 

ولادت باسعادت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهاو برادر گرامیشان و آغاز دهه مبارک و میمون کرامت بر همگان مبارک باد.

دهه کرامت،دهه اول ماه ذی‌العقده است و آغازش با ولادت حضرت معصومه(علیهالسلام) و پایانش با ولادت حضرت ابوالحسن علی بن موسی‌الرضا(علیه السلام) می‌باشد.این دهه یادآور بسیاری از مطالب عالی و مفاهیم بلند و سازنده و ارزشمند است. دهه کرامت یادآور لطیف‌ترین علائق و مهر و وفاهای کم‌نظیر یک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوی برادر است.

مهر و وفایی که خواهر مهربان و دلداده را به هجرت وادار نموده و غربت و بیماری و مرگ در فصل جوانی را برای او آسان کرده است.

مهربانی که جز در مورد امام حسین و حضرت زینب (علیهما‌السلام) سابقه ندارد.

دهه کرامت تداعی کننده عزم و قاطعیت و اراده آهنین زنان بزرگ و بانوان و الامقام و گرانقدر جهان می‌باشد.

دهه کرامت یادآور تحول آفرینی بانوان آسمانی است و این که می‌توانند رهبری دل‌های صدها میلیون مسلمان را در طی اعصار عهده‌دار بشوند.

دهه کرامت یادآور زهرا و زینب (علیهما‌السلام) است.

تمام مفاهیم سازنده‌ای که ما در فرهنگ اسلامی داریم در این دهه تداعی می‌شوند چرا که حرم حضرت معصومه و امام رضا (علیهماالسلام) کانون دعا و قرآن و نیایش و … است.

دهه کرامت یادآور تمام خوبی‌هاست. و یادآور جمال انسانی است

امام صادق(ع)پیش از ولادت كریمه آل محمد(ص) فرمود:

خدا را حرمى است و آن مكه است،امیرمؤمنان را حرمى است و آن كوفه است،و ما اهل بیت را حرمى است و آن قم است.بزودى بانویى به نام فاطمه از تبار من در آن جا دفن شود كه هر كس به زیارتش بشتابد،بهشت بر او واجب مى گردد.

 1 نظر

توبه اثر میکند...

23 تیر 1393 توسط زینب

هر چه که هستی بیا

گر چه که پستی بیا

توبه شکستی بیا

یار نظر می کند

نیمه شبان خلوت است

مظهر هر رأفت است

عاشق شوریده را

یار نظر می کند

ای شده غرق گناه

خواب گران تا به کی

چاره‌ی درد تو را

دیده‌ی تَر می کند…

هر چه که هستی بیا

گر چه که پستی بیا

بنده‌ی شرم گونه را

یار نظر می کند

توبه اثر می کند…

 نظر دهید »

علم بهتر است یا ثروت؟

18 تیر 1393 توسط زینب

جمعيت زيادي دور حضرت علي حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و درفرصتي مناسب پرسيد:
-يا علي! سؤالي دارم. علم بهتر است يا ثروت؟
علي در پاسخ گفت:
علم بهتر است؛ زيرا علم ميراث انبياست و مال وثروت ميراث قارون و فرعون و هامان وشداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همين هنگام مرد ديگري وارد مسجد شد و همان‌طور که ايستاده بود بلافاصله پرسيد:

-اباالحسن! سؤالي دارم، مي‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت:بپرس! مرد که آخر جمعيت ايستاده بود پرسيد:-علم بهتر است يا ثروت؟
-علي فرمود:
علم بهتر است؛ زيرا علم تو را حفظ مي‌کند، ولي مال و ثروت را تو مجبوري حفظ کني.

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود،همان‌‌جا که ايستاده بود نشست.
-در همين حال سومين نفر وارد شد، او نيز همان سؤال را تکرار کرد،و امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است؛ زيرا براي شخص عالم دوستان بسياري است،ولي براي ثروتمند دشمنان بسيار!

هنوز سخن امام به پايان نرسيده بود که چهارمين نفر وارد مسجد شد. او در حالي که کنار دوستانش مي‌نشست، عصاي خود را جلو گذاشت و پرسيد:
-يا علي! علم بهتر است يا ثروت؟
-حضرت‌علي در پاسخ به آن مرد فرمودند:
علم بهتر است؛ زيرا اگر ازمال انفاق کني کم مي‌شود؛ ولي اگر از علم انفاق کني و آن را به ديگران بياموزي برآن افزوده مي‌شود.

-نوبت پنجمين نفر بود. او که مدتي قبل وارد مسجد شده بود و کنارستون مسجد منتظر ايستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال راتکرار کرد.
-حضرت‌ علي در پاسخ به او فرمودند
علم بهتر است؛زيرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخيل مي‌دانند، ولي از عالم و دانشمند به بزرگي و عظمت ياد مي‌کنند.

-با ورود ششمين نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. يکي از ميان جمعيت گفت: حتماً اين هم مي‌خواهد بداند که علم بهتر است يا ثروت! کساني که صدايش را شنيده بودند، پوزخندي زدند. مرد، آخر جمعيت کنار دوستانش نشست و با صداي بلندي شروع به سخن کرد:
-يا علي! علم بهتر است يا ثروت؟
امام نگاهي به جمعيت کرد و گفت:
علم بهتر است؛ زيرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتي از دستبرد به علم وجود ندارد.

مرد ساکت شد. همهمه‌اي در ميان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه يک سؤال را مي‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهي به حضرت‌ علي و گاهي به تازه‌واردها دوخته مي‌شد.
در همين هنگام هفتمين نفر که کمي پيش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علي وارد مسجد شده بود و در ميان جمعيت نشسته بود، پرسيد:
يا اباالحسن! علم بهتر است يا ثروت؟
امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند
علم بهتر است؛ زيرا مال به مرور زمان کهنه مي‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسيده نخواهد شد.

مرد آرام از جا برخاستو کنار دوستانش نشست؛ آن‌گاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بيهوده نبود که پيامبر فرمود: من شهر علم هستم و علي هم درِ آن! هرچه از او بپرسيم، جوابي در آستين دارد، بهتر است تا بيش از اين مضحکة مردم نشده‌ايم، به ديگران بگوييم،نيايند! مردي که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شايد اين
چندتاي باقيمانده را نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در ميان مردم رسوا مي‌شود و ما به مقصود خود مي‌رسيم! مردي که آن طرف‌تر نشسته بود،گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت
اين ما هستيم که رسواي مردم شده‌ايم! مرد با همان آرامش قلبي گفت: دوستان چه شده است، به اين زودي جا زديد! مگر قرارمان يادتان رفته؟ ما بايد خلاف گفته‌هاي پيامبر را به مردم ثابت کنيم.
-در همين هنگام هشتمين نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسيد،
-که امام در پاسخش فرمود
علم بهتر است؛ براي اينکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش مي‌ماند، ولي علم، هم در اين دنيا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسي چيزي نمي‌گفت. همه از پاسخ‌‌هاي امام شگفت‌زده شده بودند که…
-نهمين نفر وارد مسجد شد و در ميان بهت و حيرت مردم پرسيد: يا علي!
علم بهتر است يا ثروت؟ امام در حالي که تبسمي بر لب داشت، فرمود:
علم بهتر است؛ زيرا مال و ثروت انسان را سنگدل مي‌کند، اما علم موجب نوراني شدن قلب انسان مي‌شود.

نگاه‌هاي متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمين نفر را مي‌کشيدند. در همين حال مردي که دست کودکي در دستش بود، وارد مسجد شد.
او در آخر مجلس نشست و مشتي خرما در دامن کودک ريخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمي‌کردند ديگر کسي چيزي بپرسد، سرهايشان را برگرداندند، که در اين هنگام مرد پرسيد:
-يا اباالحسن! علم بهتر است يا ثروت؟ نگاه‌هاي متعجب مردم به عقب برگشت. با شنيدن صداي علي مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زيرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعاي خدايي مي‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند


فرياد هياهو و شادي و تحسين مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بي‌صدا از ميان جمعيت برخاستند. هنگامي‌که آنان مسجد را ترک مي‌کردند، صداي امام را شنيدند که مي‌گفت:
اگر تمام مردم دنيا همين يک سؤال را از من مي‌پرسيدند، به هر کدام پاسخ متفاوتي مي‌دادم.


منبع:
کشکول بحراني، ج1، ص27. به نقل از امام علي‌بن‌ابي‌طالب، ص142

 نظر دهید »

داشتن چهره ای زیبا

18 تیر 1393 توسط زینب

روزی عیسی ـ علیه السلام ـ در شهری عبور می‎كرد دید زن و شوهری با هم بگو و مگو و نزاع می‎كنند. نزد آنها رفت و فرمود: «علت درگیری شما چیست؟»
شوهر گفت: «ای پیامبر خدا! این زن همسر من است و بانوی شایسته می‎باشد و كار بدی نكرده است، ولی دوست دارم از او جدا گردم.»
عیسی ـ علیه السلام ـ : چرا، برای چه؟
شوهر: این زن با این كه هنوز پیر نشده، صورتش چروك برداشته و فرسوده شده است.
عیسی ـ علیه السلام ـ به زن رو كرد و فرمود: «ای زن! آیا دوست داری كه چهره‎ات صاف و شاداب گردد؟»
زن: آری البته.
عیسی ـ علیه السلام ـ : هر گاه غذا می‎خوری تا سیر نشده‎ای دست از غذا بردار، زیرا وقتی كه غذا روی غذا در معده انباشته شد، موجب دگرگونی صورت شده و آن را نازیبا می‎كند.
آن زن به دستور عیسی ـ علیه السلام ـ عمل كرد و نتیجه گرفت و زیبایی خود را بازیافت و محبوب شوهرش گردید.

علل الشّرایع، ص 169

 1 نظر

وفات حضرت زینب(س)تسلیت باد

24 اردیبهشت 1393 توسط زینب

سِـــرّ ني در نينـــوا مي مـاند اگر زينـب نبـود
کــربــلا در کـربــلا مي مـاند اگر زينب نبود
چهره ي سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنـگ
پشـت ابري از ريا مي مـاند اگر زينب نبود
چشـمـه ي فريـاد مظلـوميـت لـب تشـنـگـان
در کويرِ تفـتـه جـا مي مانـد اگر زينب نبود
زخمه ي زخمي ترين فرياد، در چنگ سکوت
از طـــراز نـغـمه وا مي ماند اگر زينب نبود
در طلـوع داغ اصغـر، استـخـوان اشـک سـرخ
در گلـوي چشمها مي ماند اگر زينب نبود
ذوالجـناح داد خواهي، بي سـوار و بي لگـام
در بـيـابـانـهـا رهـا مي ماند اگر زينب نبود
در عـبـــور از بستــر تاريـــخ، سيــل انقــــلـاب
پشت کوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود

 نظر دهید »

شان نزول سوره کوثر

23 اردیبهشت 1393 توسط زینب

عاص بن وایل که از سران شرک بود پیامبر اکرم (ص)را به هنگام خروج از مسجدالحرام ملاقات و مدتی با حضرت گفت و گو کرد.گروهی که در مسجد نشسته بودند و این منظره را دیدند به عاص بن وایل گفتند: با چه کسی سخن می گفتی ؟ گفت: با این مرد ابتر. این تعبیر را به این جهت انتخاب کرد که فرزندان پیامبر به نام قاسم و عبدالله از دنیا رفته بودند و عرب کسی را که پسر نداشت ابتر و بلاعقب مینامید.این سوره در پاسخ به آن فرد نازل شد.

 نظر دهید »

حضرت زهرا کوثر ولایت

22 اردیبهشت 1393 توسط زینب

کوثر را به خیر بسیار فراوان معنا کرده اند.به ظاهر کوثر همه نعمت هایی را که خداوند به پیامبر گرامی(ص)عنایت کرده شامل میشود.آنچه در شان نزول این سوره افزون بر آیه پایانی سوره کوثر یاداور شده به روشنی اشاره دارد که خیر یاد شده به فزونی و دوام نسل ارتباط دارد.همگان آگاهند که نسل پاک پیامبرگرامی(ص)از ناحیه دخت بزرگوارش زهرای بتول استمرار یافته است.

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یوسف زهرا (عج)

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • کوثر

احادیث

امیرالمومنین علیه السلام :چون خرد به مرتبه کمال رسد گفتار کاهش یابد
حضرت مهدی علیه السلام :برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که فرج شما در آن است
امام رضا علیه السلام : هرکس نتواند کاری کند که گناهانش ذوب شود بر محمد(ص) و آل او صلوات فرستد چرا که صلوات گناهان را ذوب میکند
امام علی علیه السلام:کسی که خدا به او توفیق دعا داده است از اجابت شدن دعایش هم محروم نمی شود، پس قبل از اینکه بنده دعا کند خداوند او را دعا کرده و بعد که دعا کند خدا اجابت می کند.
  • الههم عجل لولیک الفرج
  • تماس